چیستی و ماهیت «هنر انقلاب اسلامی» به قلم داوود ضامنی
معاون فرهنگی امور استانها به مناسبت سالروز شهادت شهید آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی در متن کتابچه خود با عنوان «چیستی و ماهیت هنر انقلاب اسلامی» نوشت: «دغدغهی فعالان هنری و سیاستگذاران فرهنگی بیش از هر چیز، تبیین معیارها و شاخصهای هنر انقلاب اسلامی است که متأسفانه در سالهای اخیر کمتر بدان پرداخته شده است.»
تاریخ ارسال : 1399/1/20
به گزارش روابط عمومی سپهر سوره هنر به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، داوود ضامنی معاون فرهنگی امور استانها به مناسبت سالروز شهادت شهید آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی کتابچه خود با عنوان «چیستی و ماهیت هنر انقلاب اسلامی» را در اختیار پایگاه خبری حوزه هنری قرار داد تا در این روزهایی که به دلیل شیوع ویروس کرونا باید در خانه بمانیم در دسترس مخاطبان قرار گیرد.
کتابچه «چیستی و ماهیت هنر انقلاب اسلامی» که از سوی حوزه هنری استان ایلام منتشر شده است، ماحصل سخنرانی ضامنی در فروردین 1396 در همایش مدیران و معلمان فرهنگی و پرورشی استان ایلام است.
ضامنی در این کتابچه به ابعاد و شاخصهای هنر انقلاب اسلامی از دیدگاه دو شخصیت پایهگذار و راهبر انقلاب، یعنی حضرت امام (ره) و حضرت آیت اله خامنه ای(حفظه الله) پرداخته است.
بخش اول این کتاب را با هم میخوانیم:
درآمد
«انقلابها در آیینهی هنر همواره با جلوههای رنگارنگی نمایان میشوند. انقلاب اسلامی ایران نیز به عنوان انقلابی مبتنی بر دین و دربرگیرندهی نحلهها و نگرشهای متنوع، در قاب هنر تصویر شده است.
اکنون که بیش از چهلسال از عُمر انقلاب اسلامی میگذرد، دغدغهی فعالان هنری و سیاستگذاران فرهنگی بیش از هر چیز، تبیین معیارها و شاخصهای هنر انقلاب اسلامی است که متأسفانه در سالهای اخیر کمتر بدان پرداخته شده است.
کتابچهی حاضر، متن گفتارنوشت و ویرایششدهی سخنرانی دکتر داوود ضامنی دربارهی ابعاد و شاخصهای هنر انقلاب اسلامی از دیدگاه دو شخصیت پایهگذار و راهبر انقلاب؛ یعنی حضرت امام (ره) و حضرت آیتالله خامنهای است. ایشان این سخنرانی را در فروردین 1396 در همایش مدیران و معلمان فرهنگی و پرورشی استان ایلام ایراد کرده است. بیان موجز دکتر ضامنی در تفسیر و تبیین چیستی هنر انقلاب اسلامی و همتراز آن، ایدهی جدیدی که برای چگونگی تحقیق درباره هنر انقلاب اسلامی و بازجست دالهای این هنر از لا به لای آرا و اندیشههای رهبران انقلاب اسلامی طرح کردهاند موجبی برای پیشنهاد مطالعه این کتابچه به مدیران فرهنگی، هنرمندان و نویسندگان متعهد کشورمان است.
حوزه هنری استان ایلام
«بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت خواهران و برادران گرامی سلام عرض میکنم. از بنده دعوت شد تا در این همایش مباحثی در خصوص چیستی هنر انقلاب اسلامی با شما عزیزان طرح کنم. بدون تعارف، بنده بیآنکه خود را در این زمینه صاحبسخن و صاحبنظر بدانم، صرفاً دعوت دوست و همکار عزیزم جناب آقای قاسمی، رئیس محترم حوزهی هنری استان ایلام را اجابت کرده و امروز در محضر شما حضور یافتهام.
لازم میدانم قبل از ورود به بحث، دو مقدمه عرض کنم و در خلال آن، توضیح دهم از چه منظری به این بحث ورود خواهم کرد:
1
انقلاب اسلامی، پدیدهای تاریخی است، نه فراتاریخی و همانند همهی انقلابهای دیگر، زمینه، خاستگاه و شرایطی برای شکلگیری و نقطههای اوج و فرود یا پیروزیها و ناکامیهایی در مسیر حیات خود داشته است. بر این اساس، میتوان از دو منظر به خاستگاه انقلاب اسلامی و هنر انقلاب اسلامی نگاه کرد:
منظر نخست، نگاهی تاریخی و معطوف به مقطع زمانی خلق آثار هنری است. این نگاه، نقطهی آغاز انقلاب اسلامی را اواسط دههی بیست شمسی میداند؛ یعنی حدود سالهای 1315تا 1318 که حضرت امام (ره) به وضع سیاسی، اجتماعی و دینی جامعه نقدهایی وارد کرد و طی سخنرانیهای متعدد، به سران نظام شاهنشاهی هشدارهایی داد. ایشان در همان سالها بر این باور بود که ایران در حوزهی حکومتداری، مسائل دینی، سیاسی و اجتماعی دچار انحرافاتی شده است. با تشدید اعتراضها و نقدهای روشنگرانهی حضرت امام(ره)، موجی از مخالفتها از سوی رژیم در قبال دیدگاه ایشان شکل گرفت.
شاید در همان سالهای اول قرن حاضر، حضرت امام(ره) چندان به انقلابی همهجانبه فکر نمیکرد و به جای آن، بر آن بود که با انجام و اجرای پارهای اصلاحات، هم مشکلات دینی و اجتماعی، هم مشکلات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور قابل اصلاح است. اما با شدتگرفتن مخالفتهای رژیم و برخوردهای نظامی و سرکوبگرانهی آن، به خصوص با اقدام به تبعید امام و آغازشدن قیامهای مردمی و پیوستن بسیاری از افراد طبقهی متوسط جامعه به خط فکری ایشان، نقدها و اعتراضها کل کشور را فراگرفت. این جریان تا سال 1342 ادامه داشت. مورخان تاریخ معاصر، از اتفاقات یادشده تا قبل از سال42، به «دوران نهضت» تعبیر میکنند.
تقریباً حدود سالهای 40-42 حضرت امام(ره) و بسیاری از انقلابیون فعال که ایشان را همراهی میکردند، به این نتیجه رسیدند که مشکلات کشور دیگر با اصلاحات درمان نمیشود و بهبود وضعیت ایران مستلزم پیریزی انقلابی همهجانبه در عرصههای سیاسی، اجتماعی، حکومتداری، فرهنگی و از همه مهمتر، دینی است. مقاومتها و مبارزات انقلابی تا بهمن 57؛ یعنی پیروزی انقلاب ادامه پیدا کرد و انقلاب به ثمر نشست.
در نگاه خطی فوق، انقلاب اسلامی، رخدادی سیاسی به شمار میآید که از بهمن1357 شروع شده و تا امروز هم ادامه یافته است. با این نگاه، میتوان استدلال کرد که همهی نمونههای هنری (اعم از شعر، سرود، رمان، داستان، هنرهای تجسمی، فیلم، نقاشی، سینما، تئاتر و ...) که از این مقطع تاریخی به بعد خلق شدهاند، به استناد همپاییشان با دوران نهضت (از آغاز شکلگیری تا پیروزی و از پیروزی تا کنون) و نیز جایگرفتن در بافت (context) انقلاب اسلامی، از مصادیق هنر انقلاب اسلامی قلمداد میشوند.
تا جایی که بنده بررسی کردهام، در میان تحلیلگران و نظریهپردازان هنر انقلاب اسلامی، کسی نیست که چنین استدلالی را تأیید کرده باشد. زیرا برای مثال، از حدود سالهای سی به بعد، برخی از نمونههای هنری (عموماً در حوزهی شعر و ادبیات)، بهرغم بهرهمندی از خصلت انقلابی، به دلیل نداشتن یا دستکم، دوربودن از گرایشهای دینی و اسلامی، به عنوان «هنر اعتراض» نامگذاری شدهاند. بویژه در آثار ادبی شاخصی که در این دوره خلق شد نگاه ناسیونالیستی بیش از نگاه اسلامی در آنها موج میزند.
نگاه دوم، نگاهی تفسیری ـ تبیینی و ناظر بر محتوای هنر انقلاب اسلامی است. این نگاه، هنر انقلاب اسلامی را هنری مُلهم از سیرت انقلاب اسلامی میداند. دربارهی چند و چون این نگاه در ادامه به تفصیل صحبت خواهم کرد و فعلاً فقط به همین مقدار بسنده میکنم که از دید بنده نمیتوان بر آن دسته از آثار هنری که در قرن گذشته در حوزهی ادبیات، هنرهای تجسمی، نقاشیهای قهوهخانهای یا امثالهم خلق شدهاند، برچسب «هنر انقلاب اسلامی» زد. زیرا، همانطور که عرض کردم، انقلاب اسلامی، مفهومی تاریخی است و باید خاستگاه تاریخی انقلاب اسلامی در تعریف هنر انقلاب در نظر گرفته شود.
2
ضروری است میان چهار مفهوم ـ که عموماً در تعریف هنر انقلاب اسلامی با هم خلط میشوندـ تفاوت قائل شویم. این چهار مفهوم عبارتاند از: «هنر دینی»، «هنر اسلامی»، «هنر انقلابی» و «هنر انقلاب اسلامی».
به گمانم، طرح تفاوتهای معنایی میان این مفاهیم چهارگانه برای دستاندرکاران آموزش و پرورش بسیار مهم باشد. چون این مفاهیمِ درهم تنیده، گاه ممکن است نزد دانشآموزان سؤالبرانگیز باشد. مهمتر از این، کتابهای تاریخ هنر هم به تفکیک و تمایز و طبقهبندی آثار هنری از منظر چهار مفهومی که از آنها یاد کردهام، هیچ اشارهای نکردهاند.
هنر دینی، محدود و محصور به قرن حاضر نبوده و نیست. قدمت آن دسته از آثار هنری که در تاریخ هنر، ذیل هنر دینی طبقهبندی شدهاند، برمیگردد به زمانی که بشر پی برد غیر از وجود خود، وجود متعالی یا خیالی یا استعلایی دیگری نیز وجود دارد. وی این مفهوم متعالی را در ادوار مختلف به القاب و اسامی متنوعی نامیده است: رب، خدا، الهه، خدایگان و ....
بارزترین نمونههای هنر دینی، در تاریخ هنر مسیحیت خلق و ثبت شدهاند. این نمونهها را امروزه در بسیاری از موزهها و کلیساهای قدیمی میتوان مشاهده کرد. شمایلنگاری در هنر مسیحیت و حتی پیش از آن، آیینهای خاص در هنر یونانی و... مصادیقی از هنر دینی به شمار میآیند. با این ملاحظه، نه هنر دینی صرفاً محدود به حوزهی دین اسلام میشود، نه قطعاً هنر انقلاب اسلامی، مساوی با هنر دینی است.
هنر اسلامی، از زمان تأسیس دین مبین اسلام آغاز شد. عمدهی نمونههای هنر اسلامی را میتوان در بناهای معماری، کتابت قرآن و ادبیات (از جمله ادبیات عرفانی) مشاهده کرد. هنر اسلامی لزوماً به معنای آفرینشهای هنرمندان مسلمان نیست، بلکه نمونههایی از هنر اسلامی میتوان سراغ گرفت که غیرمسلمانها خلق کردهاند. پس وجه انتساب اثری به «هنر اسلامی»، پرداختن آن اثر به یکی از مضامین و مفاهیم دینی و یا شریعت اسلامی است.
هنر انقلابی و پیدایی آن از منظر جامعهشناسی غربی، به قرن 18م، مقارن با شکلگیری انقلاب کبیر فرانسه برمیگردد. یا به عبارت روشنتر، نَسب این مفهوم به انقلاب فرانسه میرسد. چون از منظر جامعهشناسی سیاسی و تئوریهای انقلاب، اولین انقلابی که در دورهی مدرن اتفاق افتاد و بعد از آن انقلابهای دیگری در دنیا (از جمله در کشورهایی مثل چین، شوروی، آمریکا، کوبا و ...) به وقوع پیوست، انقلاب کبیر فرانسه بود. معطوفبودن رشد و پیدایی هنر انقلابی به انقلاب فرانسه و سایر انقلابهای جهان از آنروست که موجب شد «امر سیاسی» به «امر هنری» چرخش یافته و بهانهی خلق آثار هنری توسط هنرمندان شود. منظور از امر سیاسی در واقع، پدیدههای سیاسی است نظیر جنگ، بردهداری، نسلکشی، قحطی، بیخانمانی، اعدام و ... که هنرمندان، ایده و مضمون اصلی در خلق آثار هنریشان را از آنها الهام گرفتهاند. برای مثال، رمان بينوایان در سالهایی خلق شد که انقلاب فرانسه به وقوع پیوسته بود. آثاری که در شوروی توسط شولوخف، تولستوی، گورکی، داستایوفسکی، چخوف و دیگران خلق شد نیز، مصداق هنر انقلابی به شمار میروند. همچنین تابلوهای نقاشی معروفی چون تابلوی «سوم ماه می» اثر فرانسیسکو گویا یا نقاشیهای خانم کته کلویتس، نمونههای هنر انقلابی شناخته میشوند. در ایران نیز آثار ادبی که بعد از مشروطه یا کودتای 28 مرداد یا دیگر رخدادهای سیاسی خلق شد را میتوان مصداق «هنر انقلابی» گرفت. اما هنر انقلاب اسلامی، مساوی هنر انقلابی نیست.
هنر انقلاب اسلامی، هنری است که هم خاستگاه دینی، هم خاستگاه اسلامی، هم خاستگاه انقلابی دارد. اما لزوماً مساوی با هنر دینی یا هنر اسلامی یا هنر انقلابی نیست. هنر انقلاب اسلامی، هنری تاریخمند است؛ یعنی حیات آن از زمان شکلگیری پدیدهای به نام «انقلاب اسلامی» در بهمن 57، آغاز شده و پابهپای این پدیده پیش آمده است و همچنان نیز تداوم دارد.
3
اجازه دهید به منظور تشریح و تفهیم بهتر اصطلاح «هنر انقلاب اسلامی»، از مفهوم «گفتمان» استفاده کنم و بحثم را با کاربرد این مفهوم، سامان دهم.
از گفتمان تعاریف متعددی ارائه شده که من بنا ندارم به مرور آن تعاریف بپردازم. اما در اینجا گفتمان عبارت است از مجموعهای از نشانههای زبانی و مفاهیم و بایستاری که در ساختار زبان، بروز میکند. چنانچه بتوان پیوندی منسجم میان نشانههای زبانی برقرار کرد، یک گفتمان شکل میگیرد. گفتمانها در مقطعی خاص متولد میشوند و زیست میکنند و در مقطعی دیگر از بین میروند. گفتمانها همواره در برابر یک «دگر» (other) قرار دارند که اصطلاحاً به آن، «پادگفتمان» میگویند.
پیشفرض من این است که گفتمان انقلاب اسلامی در اندیشهی حضرت امام (ره) و دیدگاههای مقام معظم رهبری، آشکارتر از اندیشهی سایر شخصیتهای انقلابی، تبیین و ترسیم شده است. بنابراین، برای پیبردن به چیستی هنر انقلاب اسلامی و فهم تئوریک هنر انقلاب اسلامی و نظریهپردازی در باب آن، باید رد و نشان آن را در پیکرهای کلی به نام «گفتمان انقلاب اسلامی» ردیابی کنیم و این مهم با استناد به دیدگاه رهبران و کسانی که سردمدار انقلاب اسلامی بودهاند، شدنی است. زیرا این اتکا و استناد به ما کمک میکند دریابیم دیدگاه و فهم آنها از هنر چه بوده است، اصول و مبانی آن را چگونه ترسیم کردهاند و چه چیزهایی را در زمرهی خط قرمزهای هنر جای دادهاند.
در شرایط کنونی که به باور خیلی از اندیشهورزان دچار یک بحران در تفکر و یک بحران معرفتشناختی شدهایم، دستیابی به پاسخ پرسشهای فوق ضروری است. در حالی که بهرغم گذشت چهلسال از پیروزی انقلاب اسلامی، متأسفانه هنوز نتوانستهایم دکترین انقلاب را در عرصه فرهنگ تدوین کنیم، چه رسد به اینکه درباب هنر انقلاب اسلامی بخواهیم نظریهپردازی نماییم. نباید تصور نمود این کار با کلیگویی یا طرح پارهای گزارههای مبهم دربارهی هنر شدنی است. همچنین تلاش در جهت تدوین نظری هنر انقلاب اسلامی با آنچه تاکنون در حوزهی حکمت هنر یا حکمت هنر اسلامی یا حکمت هنر دینی گفته شده است نیز، نباید یکسان پنداشته شود.
با توجه به آنچه گفته شد، بررسی دیدگاههای حضرت امام و مقام معظم رهبری و مقایسهی آن با دیدگاههای مراجع عظام و شفاهیات و مکتوبات بسیاری از مؤثران و بزرگان انقلاب اسلامی و انقلابیونی که در اوایل انقلاب پایهگذار نهضت انقلاب اسلامی و پیروزی آن بودهاند (چه آنان که دیگر در قید حیات نیستند نظیر شهید بهشتی، شهید باهنر و...، چه آنان که همچنان حیاتمندند)، این پیشفرض را تأیید میکند که کسی به اندازه حضرت امام (ره) و حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، به مفهوم هنر و تبیین ویژگیها و شاخصهها و معیارهای هنر انقلاب اسلامی نپرداخته است، چندانکه بازشناسی و گردآوری دلالتها، نشانهها، مفاهیم و تعاریف هنر انقلاب اسلامی در آرا و اندیشههای این دو بزرگوار میتواند سرنخهای فهم تئوریک از مقولهی هنر انقلاب اسلامی را در اختیارمان قرار دهد.[1]
4
خود حضرت امام (ره) در حوزههایی چون ادبیات و فنون بلاغت، عرفان و کلام، هنرمندی شاخص و والا و برجسته بود. ایشان طبع شاعری نیز داشت و شعرهایی که بعد از رحلتشان منتشر شد، بسیاری از مردم را با این جنبه از شخصیت امام، که پیش از این پنهان بود، آشنا کرد. اشعار حضرت امام (ره) آکنده از سجع، ایهام، تلمیح، مراعات نظیر و انواع صناعات ادبی است که به آثار بزرگان ادبیات فارسی و ادبیات معاصر پهلو میزند.
نامههایی که ایشان در هنگام تبعید به همسرشان نوشتهاند، سرشار از موتیفها و شگردهای ادبیات تغزلی و عاشقانه است. آنچه از ایشان به یادگار مانده است (و بعضاً نمونههای برجستهای از هنر و ادبیات محسوب میشود)، ضمن اینکه بیانگر زیست هنرمندانهی حضرت امام (ره) است (علاوه بر زیست سیاسی یا طلبگی یا فقهیشان، چندانکه میتوان ادعا کرد، شخصیت ایشان از بُعد هنری و تجربههای زیستهشان در عرصهی هنر نیز بسیار مثالزدنی است)، معّرف تلقی امام از هنر است و اینکه ایشان، هنر را امری تجملاتی به حساب نمیآورد.
دیدگاه حضرت امام (ره) در باب ماهیت هنر انقلاب اسلامی با انتقاد از وضع هنر در دوران پهلوی گره خورده است. رجوع به خطابهها، نوشتهها و سخنرانیهای ایشان تا قبل از بهمن 57 و در سالهای نخست پیروزی انقلاب؛ یعنی حدود سالهای 61 و 62، مؤید این ادعاست. حضرت امام در رویکرد انتقادی به هنر، قبل از اینکه تعیین کنند هنر چیست، به این موضوع پرداختهاند که هنر چه چیزی نیست. بنده در بررسیهایی که داشتهام، ندیدهام حضرت امام (ره) بهطور مشخص به تعریف متعیّن و مشخص هنر انقلاب اسلامی پرداخته باشند، جز در یادداشتی مربوط به سال67 و به مناسبت هفتهی دفاع مقدس که بعدها به «منشور هنر انقلاب» مشهور شد.
صرفنظر از این یاداشت که میتوان پارههایی از آرای امام دربارهی هنر انقلاب اسلامی را از آن احصا کرد، عمدهی رویکرد ایشان دربارهی هنری که بایسته و شایستهی انقلاب اسلامی است، انتقادی است. آوردن نمونههایی از دیدگاه انتقادی ایشان به هنر پیش از انقلاب، سودمند است:
- دربارهی برنامههای تلویزیون پیش از انقلاب:
فیلمهای تلویزیون از فرآوردههای غرب یا شرق بود که طبقهی جوان، زن یا مرد را از مسیر عادی زندگی و کار و صنعت و تولید و دانش منحرف و به سوی بیخبری از خویش و شخصیت خود یا بدبینی و بدگمانی به همه چیز در کشور حتی فرهنگ و ادب و مآثر پرارزش که بسیاری از آن، با دست خیانتکار سودجویان به کتابخانهها و موزههای غرب و شرق منتقل گردیده، کار شده (صحیفهی نور، جلد21:ص 194).
- دربارهی سینمای پیش از انقلاب:
ما با سینماهایی که برنامههای آنها فاسدکنندهی اخلاق جوانان ما و مخرب فرهنگ اسلامی باشد، مخالفیم. اما با برنامههایی که تربیتکننده و به نفع رشد سالم اخلاقی و عالی جامعه باشد، موافقیم (صحیفهی نور، جلد21: ص194).
سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگهداشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، ما با آن مخالفیم(صحیفهی نور، جلد 5: ص 6).
- یا:
ممکن است کسی در سینما، نمایشهایی که میدهد نمایشهای اخلاقی باشد، نمایشهای آموزنده باشد که آن را هیچ کس منع نکرده؛ اما سینمایی که برای فساد اخلاق جوانان ماست، و اگر چندی جوانهای ما در سینماهایی که در این عصر متعارف بود و در زمان شاه متعارف بود، اگر چند وقت یک جوان در آن جا ميبود فاسد بیرون میآمد(صحیفهی نور، جلد 5: ص 6).
- دربارهی موسیقی پیش از انقلاب:
از جمله چیزهایی که باز، مغزهای جوانان را مخدر میکند و تخدیری، موسیقی است. موسیقی اسباب این میشود که مغز انسان، وقتی چند وقت به موسیقی گوش بدهد، تبدیل شود به مغز کسی غیر از آن که جدی است. از جدیت، انسان را بیرون میکند و انسان را متوجه میکند به جهاتهای دیگر(صحیفهی نور، جلد 9: ص 241).
مثالهای فوق نشان میدهند که سینما، تئاتر، موسیقی و گونههای هنری دیگر در منظومهی فکری حضرت امام (ره)، امری مذموم شناخته نمیشوند، بلکه بهزعم ایشان، مقولهی هنر در زمان پهلوی، دچار انحراف بوده است و از اینرو، به آن انتقادهای جدی داشتهاند.
[1] . البته کسانی چون مرحوم دکتر شریعتی، مرحوم علاّمه جعفری، مرحوم دکتر مددپور، شهید آوینی و از مراجع، حضرت آیتالله جوادی آملی به مقولهی هنر توجه نشان داده و بحثهای نافذی هم کردهاند، اما نگاه آنها به هنر از منظرحکمت هنر و حکمت هنر دینی و حکمت هنر اسلامی بوده است.