بازدید کننده محترم ، عملیات ثبت اثر شما در حال انجام میباشد ، ممکن است به دلیل حجم فایل شما کمی ارسال فایلها زمان بگیرد لطفا تا دریافت کد پیگیری صبر نمایید.

حمیدرضا شكارسری: انتقاد، اصل اساسی شعر انقلاب است/ شاعر انقلاب مدح گوی نظام نیست

تاریخ ارسال : 1395/02/13

حمیدرضا شكارسری، شاعر و منتقد، گفت: شعر اعتراضی شاعر انقلاب علیه بعضی از رفتارهای غلط مسئولان نظام جزو شعر انقلاب است چون مفهوم انقلاب، مفهومی است كه نظام ما از آن بر آمده است، پس شاعر باید پاسبان آن باشد.

به گزارش روابط عمومی مرکز محافل و جشنواره های حوزه هنری، حمیدرضا شكارسری اول فروردین ١٣٥٤ متولد شد. وی به دلیل علاقه‌ای كه به ادبیات داشت، قدم در این عرصه گذاشت و در حال حاضر یكی از فعالان حوزه ادبیات به خصوص شعر به شمار می آید. از جمله فعالیت های ادبی وی می توان به چند مجموعه شعر و نقد و بررسی ادبی، چاپ نقد ادبی و مقاله ادبی در نشریات و مجلات ادبی، برگزاری چند كارگاه شعری و سخنرانی ادبی در سطح تهران و شهرستان ها، مسئولیت برگزاری یا دبیری چند جشنواره ادبی ـ هنری از جمله گردهمایی شعر مدرن (فرهنگ‌سرای بهمن ـ  (1380 و ... اشاره كرد. با این شاعر كشورمان در خصوص شاخصه های شاعر و شعر انقلاب به گفت‌وگو نشسته ایم كه می‌خوانید:

-آیا شعر انقلاب و شعر انقلابی دو مفهوم جداگانه هستند؟
بله. شعر حاوی موضوع و محتواست. تاریخ ادبیات ثابت كرده در بسیاری از اوقات به لحاظ شكل و قالب، و نوع زبانی كه شاعر استفاده می كند، تقسیم بندی هایی وجود دارد كه البته در بین نویسندگان و صاحب‌نظران رایج است. از این منظر می توانیم شعری داشته باشیم كه مربوط به مفهوم انقلاب به مثابه یك مفهوم كلی در طول تاریخ باشد. همچنین می توانیم مفهومی تحت عنوان شعر انقلاب اسلامی داشته باشیم، مفهومی كه مربوط به پدیده انقلاب اسلامی ظرف 4 دهه گذشته باشد، پیشینه ای دارد و قطعاً ادامه خواهد داشت. بنابراین ما داریم نوعی تقسیم بندی انجام می دهیم كه براساس موضوع و محتوا صورت می گیرد و نه بر اساس شكل و فرم. به همین خاطر اطلاق مفهوم «سبك شعر انقلاب» را خیلی مناسب نمی دانم. ما می توانیم در دل سبك های شعر نو یا كلاسیك در دهه های قبل از انقلاب، شعر انقلاب را مشخص كنیم. اما از نظر محتوا و نوع نگاه به پدیده های سیاسی و اجتماعی، شعر انقلاب اسلامی دارای ویژگی هایی است. حتی به لحاظ دایره واژگانی دارای تفاوت هایی نسبت به شعر قبل از انقلاب است. اما اینكه بگوییم شعر انقلاب اسلامی یك سبك است، موافق نیستم. اگر شعر انقلاب را تبارشناسی كنیم به شعر شاعرانی می رسیم كه شعر سیاسی اجتماعی می گفتند، شعر متعهد و ملتزم می گفتند و پس از انقلاب هم شعری برای انقلاب اسلامی نسرودند، اما شعر آن ها زمینه ساز پیدایش شعر انقلاب اسلامی شد. كسانی مثل احمد شاملو، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و حتی افرادی مثل سهراب سپهری با وجود اینكه شعرش تظاهرات سیاسی و اجتماعی نداشت. شاعرانی كه چه بخواهیم و چه نخواهیم آثارشان بر شعر انقلاب تاثیر گذاشت. زبان و فرم شعر انقلاب را شكل دادند اما طبعا به لحاظ محتوا چیز دیگری بود.

-مولفه های شعر انقلاب اسلامی چیست؟
مهم ترین مشخصه این است كه شعر انقلاب درباره انقلاب اسلامی است. به همین دلیل شعر معاصر انقلاب لزوماً شعر انقلاب نیست. شعری است كه حتماً درباره انقلاب اسلامی سروده شده باشد. مشخصه بعدی این است كه شعر انقلاب شعری است هوادار انقلاب. شعری كه ارزش های انقلاب را با نام انقلاب اسلامی ایران می شناسد و آن را تكثیر می كند. القا یا الهام مفاهیم انقلاب اسلامی ایران را بر پیشانی خود دارد. از سوی دیگر به دلایل مختلف نوعی زیبایی شناسی بر این شعر حاكم می شود. به طور مثال عناصر نمادینی كه استفاده می كند، بیشتر صبغه دینی دارند. بنابراین ذات این شعر، دینی و بنیادگراست. یعنی به مفاهیم اصیل اسلام و مكتب تشیع اشاره دارد. قهرمانان آن، قهرمان های دینی هستند، دایره واژگانی آن دینی است و مفاهیم انقلاب را منعكس می كند. ممكن است كه این دایره واژگانی وسیع تر شود چون انقلاب است كه حوزه های خود را وسیع تر می كند. به این ترتیب ویژگی های شعر انقلاب بیشتر محتوایی است و از راه این ویژگی ها می شود شعر انقلاب را تعریف كرد نه به لحاظ فرمی. یعنی نمی شود گفت این قالب جدید را آورد. یا بازی های زبانی را به وجود آورد. 

-می توان گفت كسانی كه شعر انقلاب می گویند شاعر انقلابی هستند؟
شاعر انقلاب كسی است كه مفهوم انقلاب را با هواخواهی و هواداری در شعرش منعكس می كند. اتفاقا این شاعر هر زمانی می بیند كه انقلاب به خطر افتاده عكس العمل نشان می دهد، حتی اگر ببیند مسئولین نظام –هرچند انقلابی باشند- كاری می كنند كه خلاف مصالح انقلاب است، شعر اعتراضی می نویسد. یعنی شعر اعتراضی شاعر انقلاب علیه بعضی از مسئولان نظام جزو شعر انقلاب است چون مفهوم انقلاب، مفهومی است كه نظام ما از آن بر آمده است، پس شاعر باید پاسبان آن باشد. بنابراین می بینید كه حوزه های شعر انقلاب وسیع تر می شود. لزوما شاعر انقلاب اسلامی ستایشگر مسئولین نظام یا خود نظام نیست، چه بسا گاهی اوقات شعر اعتراضی او جزو اصیل ترین شعرهای انقلابی باشد. مثلا بعد از جنگ شاعران با صراحت تمام با مصادیق انحراف مقابله می كنند. در آن سال ها اساسا شعر انقلاب و دفاع مقدس را به عنوان شعر اعتراض می شناختیم. به این دلیل كه شعر انقلاب محتواگراست و معطوف به معناست. اعتراض یك مفهوم مجرد است و نه شكلی، لذا ماهیت شعر انقلاب را تعریف می كند.

-برخی‌ها معتقدند شعر نوگرا و مدرن در تقابل شعر انقلاب هست. چقدر با این مسئله موافق هستید؟
اساساً اینكه معتقد باشیم شعر مدرن مقوّم مدرنیته است، یك تصور غلط است. اثر مدرن ممكن است كاملا منتقد مدرنیته باشد. در حقیقت خلطی صورت می گیرد بین مفهوم مدرنیته و مفهوم مدرنیسم. اثر پست مدرن هم همین طور است. در ذات مدرنیته نوعی مقابله با مفاهیم آسمانی و دینی می بینیم اما هنر مدرنیستی از مدرنیته تبعیت نمی كند. چنان كه الیوت معروف ترین شعر تاریخ مدرنیته را می نویسد اما شعر او پر از اسطوره است. اسطوره یك مفهوم ضد مدرنیته هست. در مورد پست مدرن، چه بسا پست مدرنیته مفهومی ضد كلان باشد، حتی ضد قطعیت. تكنیك هایی مثل كلاژ و پازل های به هم ریخته دارد. اما چرا شعرهای محتواگرا نباید از این تكنیك ها استفاده كنند؟ اتفاقا شعر انقلاب می تواند از این تكنیك ها استفاده كند اما ذات پسامدرن را شاید نپذیرد. همچنان كه تقابلی بین مدرنیته و اثر مدرنیستی وجود دارد، می توانیم تصور كنیم تقابلی هست بین پسامدرنیته و اثر پست مدرنیستی. شعر انقلاب و هر شعر محتواگرای دیگری مثل شعر مذهبی به راحتی می تواند از تكنیك های پست مدرن استفاده كند. هنر دائما به دنبال تازگی و بداعت است و این هم می تواند راهی برای ارتقای شعر معناگرا باشد.

-آیا نمی توان گفت كه شعر انقلاب به دلیل جوشش و خروشی كه دارد شعر مدرن محسوب می شود؟
نه. به نظرم در این مسئله نوعی تسامح هست. مثل این است كه بگوییم بیدل نسبت به زمان خود مدرن بود! یا مولانا در زمان خود یك سری تظاهرات پست مدرن دارد! آن زمان مدرنیته ای وجود نداشت. بنابراین در این مورد داریم با نوعی تسامح برخورد می كنیم. این را به یاد داشته باشیم كه فوكو در یك اظهارنظر جنجالی انقلاب اسلامی را یك مفهوم پست مدرن و یكی از بزرگ‌ترین رفرم های قرن 20 می‌داند. این انقلاب از آن جایی كه از سویی مفهوم كلانی را به نام حكومت دینی توصیه می كند، اما از سوی دیگر این مفهوم نسبت به دوره خودش یك مفهوم جزئی است. یعنی مفهومی كه بی سابقه است در زمان خودش. و از نظر دیگر اگر چه ادعای جهان شمولی دارد اما باید بپذیریم كه بومی است. به این خاطر كه تشیع فعلا بومی است. شعر شیعی بعد از انقلاب است كه پر رنگ می شود اما سابقه ای هزار ساله دارد. اما در طول تاریخ حكومت هایی وجود داشته اند ضد شیعی. شعر شیعی وابسته به شعر انقلاب نیست و مفهومی مستقل دارد. اما از آنجا كه این انقلاب یك نظام برآمده از مكتب شیعه هست، طبیعی است كه آن را تقویت كند. هم از نظر كیفی و هم از نظر كمیت، شعر شیعی فرصتی پیدا می كند كه رشد كند اما ترادفی بین شعر انقلاب و شعر شیعی نیست اگرچه در هم رفتگی دارند. 

-این سوال هم پیش می آید كه آیا شعر دفاع مقدس جزوی از شعر انقلاب محسوب می شود؟
بله. اگر انقلاب اتفاق نمی افتاد، دفاع مقدسی هم وجود نداشت. جنگ تحمیلی حادثه ای است كه جزو تبعات انقلاب است. شعر انقلاب به خود انقلاب و تبعات آن تا ابد می پردازد و چون جنگ مفهومی در ارتباط با انقلاب است، شعر دفاع مقدس هم جزوی از شعر انقلاب به شمار می رود. حوادث دیگر هم همین طور. مثل تسخیر لانه جاسوسی. كل حوادثی كه مربوط به انقلاب است و دنباله انقلاب محسوب می شود طبعا شعری كه به آن بپردازد، در عنوان كلی شعر انقلاب جای می گیرد.

-می توان گفت نقطه عطف شعر انقلاب، شعر دفاع مقدس است؟
خیر. نقطه عطف شعر انقلاب، اشعار مربوط به انقلاب اسلامی در سال 57 است. شاعرانی كه امروزه آن ها را جزو شاعران انقلاب نمی دانیم، مثل محمد مختاری، سیروس نیرو، عمران صلاحی، علی اصغر حاج سیدجوادی و... این افراد بعد از آن برهه دیگر شعر انقلاب نگفتند اما آثارشان در آن سال بسیار ماندگار شد. 

 برای اطلاع ازمهمترین اخبار جشنواره ها و محافل حوزه هنری ما را در کانال تلگرامی دنبال کنید.